*در تمـــنــای نــگاه تــــو*
دیــدم چــه آشـــوبــی
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
خدا اجازه من دلم بسته به زنجیر غمه… چه زیباست تنها باشی همانند خدا، آنوقت تمام بودنت خداییست . . . . خدایا تورا غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم وتورا بخشنده پنداشتم و گناه کار شدم تورا وفادار دیدم و هرجا که رفتم بازگشتم تورا گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی چه خود ساخته هایی که مرا سوخت چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید : مواظب خودت باش اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید : خودم همیشه مواظبتم ! مسکینی دیدم با کفش پاره شکر می کرد خدا را !
نگاه نکن به جرم من ،نگاه کن به کرمت…
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
و چه سوختن هایی که مرا ساخت
ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن که از سوختنم
ساخته ای آباد از من بجا ماند
گفتم که کفش پاره شکر خدا ندارد !؟!
گفتا یکی شکر می کرد ، دیدم که پا ندارد …
طراح : صـ♥ـدفــ |